پیچ و تاب رقص واره تن
ران های بسته که با لمس انگشتهای هرز باز می شد
مور مور شدن اندام زنانگی
آب لیزعمق
خواستن
و....
وتو تو نیز مات خواهی شد
پ ن: شروع وسوسه ای دوباره با رهگذری تازه نفس
پ ن۲: تنفرم را بپذیر
پ ن۳: همزاد شیطان تو را در اغوش کشید
پ ن۴: به جمع مردگان خوش آمدی!
انگشت میانی ات
وسوسه ایس
.
تا
.
خود ارضایی من!!!
اسیرچشم های هیزی شدم
از نگاهای گرگانه اش
.
.
.
جر خوردم
.
.
سوختم
.
سوزاندم!
ترد و خوشمزه...برچسب : نویسنده : شقایق tord بازدید : 833
چقدر سخته تو خیالت ساعت ها با هاش حرف بزنی ولی وقتی دیدیش به جای نفرت و کینه هیچی جز سلام نتونی بگی
آزادم
آزاد تر از آنچه فکر کنی
آزاد تر از پرنده در آسمان
آزاد تر از آزادی....
گلایه ای ندارم
حسرتی ندارم
که این زندگی
هر قدر هم
کوتاه و تلخ
به پروانه بودن
به سوختن
می ارزد............
زندگی در گذر حادثه هاست / گاه تلخ است و گهی شیرین است
دل ما در پس این تلخی و شیرینی هاست/صاف و صادق بماند زیباست
.
.
و
.
.
شاید نشود به گذشته بازگشت و یک آغاز زیبا ساخت ، ولی میشود هم اکنون آغاز کرد و پایانی زیبا ساخت
ترد و خوشمزه...برچسب : نویسنده : شقایق tord بازدید : 766
برچسب : نویسنده : شقایق tord بازدید : 811
چشمای منتظر به پیچ جاده
دلهره های دل پاک و ساده
پنجره ی باز و غروب پاییز
نم نم بارون تو خیابون خیس
ترد و خوشمزه...
برچسب : نویسنده : شقایق tord بازدید : 848
حرف های تکراری
برای تو خواستن چقدر زیباست> برای تو شدن>
امروز هم گذشت و باز گفتم که دوستت دارم> خودت اموختی که گفتنی ها را باید گفت>و هر لحظه مرا
در این دام انداختی که گفتنی تر از این ندارم که هر ثانیه ام را با عشق تو گذراندن باز هم کم است>
بس بگذار عاجزانه بگویم که دوستت دارم>و تنها لبخند تو را داشته باشم>
ترد و خوشمزه...
برچسب : نویسنده : شقایق tord بازدید : 813
افسوس...
آن زمان که باید دوست بداریم کوتاهی میکنیم.
آن زمان که دوستمان دارند لجبازی میکنیم.
و بعد...
برای آنچه از دست رفته آه میکشیم.
خوشکل خانم عزیزم اگه واقعن من رو دوست داری و عاشق من هستی چرا عشقت رو از من مخفی می کنی...........
ترد و خوشمزه...برچسب : نویسنده : شقایق tord بازدید : 791
از همه ی عزیزانی که به این وبلاگ سر میزنند یه سوال داشتم؟ خواهشااگه مایل بودید نظر بدین...
..اگه شما یه جعبه مداد رنگی داشتین و اگه منو می خواستین بکشید از چه رنگی استفاده میکردین؟
برچسب : نویسنده : شقایق tord بازدید : 704
بچه که بودم فقط بلد بودم تا ۱۰ بشمارم
نهایت هر چیزی همان ۱۰ تا بود
از بابا بستنی می خواستم ۱۰ تا می خواستم
مامانو ۱۰ تا دوست داشتم
خلاصه دنیا همین ۱۰ تا بود و این ۱۰ تا خیلی قشنگ بود
ولی حالا نمی دونم ته دنیا چقدره؟
نهایت دوست داشتن چقدره
انگار خیلی حریص شدم ۱۰ تا بستنی هم کفافمو نمیده
اما می خوام بگم دوستت دارم
می دونی چقدر؟
به اندازه همون ۱۰تای بچگی
ترد و خوشمزه...برچسب : نویسنده : شقایق tord بازدید : 835
برچسب : نویسنده : شقایق tord بازدید : 759